شعر در مورد ارث
شعر در مورد ارث
شعر در مورد ارث ،شعر در مورد ارث و میراث،شعر در مورد ارث پدر،شعری در مورد ارث،شعر درباره ارث،شعری درباره ارث،شعر درباره ارث و میراث،شعر ارث پدر،شعر ارث پدر از وحشی بافقی،شعر ارث پدری،شعر درمورد ارث پدر،شعر ارثر رامبو،شعر ارث،شعر ارثیه های عاطفی،شعر رثاء،شعر تقسیم ارث،شعر ارث بابا،شعر ارثیه،شعر ارثیه های عاطفی شکیلا،متن شعر ارثیه های عاطفی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ارث برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
شعر در مورد ارث
این خِرَد را پدر به ارثت داد
رحمت بی کران به خاکش باد”
شعر در مورد ارث و میراث
این تاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکستهی صابون پزی ز من
آن چمچهی هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من
غوغای جنگ قوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن ازآن من
آن گربهی مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
شعر در مورد ارث پدر
ارث بابایش سپرده در حساب
سود می گیرد فراوان نیز هم
شعری در مورد ارث
ارث حوا بر مدار
به ویار سیب
شعر درباره ارث
اشــکِ زن ها یه ارث مادریه!
نمی دونن اگـــه تو این دنیــــا
مـــردا سرسختی و جنـــم بلدن
غیر احــــساس مـــادری،زنها
شعری درباره ارث
ارث پدری ام را به تو می بخشم….
ارث ازلی ام را به من ببخش!!
شعر درباره ارث و میراث
سیب ممنوعه ی عشق تو هوس کردم اگر
تحفـــــه ای هست زمیـــــــراث نیاکانی من
شعر ارث پدر
یاعلـــــــی،منشاء این عشق شرربار،بُود
ارث سَلـــــمان ورگ وریشه ی ایرانی من
شعر ارث پدر از وحشی بافقی
چونکه ارث ابنای ماست
وارثیم و همه در فکر ماست
شعر ارث پدری
سهم ارث من از اموال پدر هیچ نبود
غیر صندوقچه ای مهر ، پدر هیچ نداشت
شعر درمورد ارث پدر
غمی در سینه ام دارم که من گردیده ام محزون
ولیکن دلخوشم زین غم که ارثی از پدر دارم
شعر ارثر رامبو
که ارث برده ام از بهت بایر اجداد
که ناشنفته و ناخوانده مانده و مانده هنوز
شعر ارث
پرتاب می شوی
سر سطر سفری پر مخاطره
و بعد ها به ارث می بری
بر آیند صفر کلماتی را که
دورمان می کنند
نزدیک مان می کنند
شعر ارثیه های عاطفی
و با سخاوتی که از پدرم ارث برده ام
زنبیل های سرشار از سیب نور را
شعر رثاء
به عادتی که ارث بردهاند
با طعم غریزه نشخوار می کنند
شعر تقسیم ارث
دل من
سیاهی را از چشم های تو به ارث برده است .
درون این قاب
خشکیده است نگاهت
شعر ارث بابا
دل از حوا به ارث برده ای بی وفا که تقدیرم آدم می کنی؟
سیب شده ای در هیبت مار که چه را ثابت کنی؟
شعر ارثیه
غربتم ارث پدر نیست تو بر من دادی!
در دلم میل سفر نیست تو بر من دادی!
شعر ارثیه های عاطفی شکیلا
سهم ارث پدریمون
از همه اثاث خونه
یه بغل شکستگی بود
یه گیاه بی جوونه
متن شعر ارثیه های عاطفی
بگماشتیم به ارث موضوع
در دام و بلا و فتــنه طوع
شعر در مورد ارث
پیش کودکانی با ارث سوء تغذیه؟
نه نه مگر می شود او تام کروز باشد؟
شعر در مورد ارث و میراث
از پدرت به ارث رسیده ماشینت
هر جور دلت می خواهد
با آن رفتار کن
بزرگراه ارث پدرت که نیست
که هرجور دلت می خواهد
در آن قیقاج می زنی
شعر در مورد ارث پدر
دوباره سجود معنا گرفت
وقتی باد میان موهایم آواز می خواند
و دستانم وجود هوا را حس کرد
و باز قرابه کشی حافظ بود
که یادم آورد
سلام همه چیز است
و یک تکه نان
ارثیه فرزندان آدم
شعری در مورد ارث
این ورای موعود جهان است ولایت ارث من به جهان است
ان لحظه که چشم گیرم از این خاک سخت است که باز ماند افلاک
شعر درباره ارث
از تیره ی خاک ، پر به دل ارث رسید
با بال و پری چنین پریدن هنر است
شعری درباره ارث
بی پا و سرت شدم – خودت میدانی
من در به درت شدم – خودت میدانی
اصلا همه ی ستاره ها میدانند
ارث پدرت شدم- خودت میدانی؟!
شعر درباره ارث و میراث
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
شعر ارث پدر
سهمم چه تلخ از این ارثِ بی حساب!
بی صاحب از کرام ِ که آب میخورد؟
شعر ارث پدر از وحشی بافقی
میراث آدم است این ، آن درّه ارث حوا
ما خالی از خیانت ، در خلسه یا تخیل
شعر ارث پدری
ندارم ارثی از مرحوم بابام
دلم خوش کن و ارث (فادرم ) باش
شعر درمورد ارث پدر
خــانه اش را با فـــریب از دست او قاپیــده اید
ارث بابایــــش ، چنیـــن از او صیانت می کنید
شعر ارثر رامبو
نیست همسایه این تخم جلب
ارث بابا میکند از ما طلب
شعر ارث
که با رگبار مسلسلی خاموش میشوند
فواره رویاهایم با حس به ارث رسیده
شعر ارثیه های عاطفی
من خسته ام ز ارث پدر در زمین سخت
راستی که سیب گناه سبز،سرخ بود یا سپید؟!!!
شعر رثاء
چنان گنجشکک خیسی ،که لرزش میگرفت از باد
به حسم لرزشی دادند ز ارث این همه بیداد
شعر تقسیم ارث
پشت چشمانت چادر می زنم
به حرمت زندگی ایلاتی ام
با صداقتی که از ان به ارث برده بودم
تو را ساده می پنداشتم.
تقصیر من نیست،
هنوز هم ایلاتی ام!!؟
شعر ارث بابا
مانده ارثی هم زبابایم ، ثقیل و پر بها
یک طلبکار قــَدر در قم یکی در آستارا
شعر ارثیه
توی هر بن بست این شهر ریشه دارم
مادرم شکل همه زنای دنیاس
بی نیازم از همه زخمای دنیا
بغض کوچه های این شهر ارث باباس
شعر ارثیه های عاطفی شکیلا
وصله ی ناجور شهر ِ آدمکهای پوشالی
وارثِ دردای دنیام،با همین دستای خالی!
اهل ِ نا کجای شهرم،نا تنی با هر نگاهی
تو شناسنامه ی خالیم خورده مهر سر راهی
متن شعر ارثیه های عاطفی
من و شب همزادیم
وارث یک پدریم
ارث ما بخت سیاه
من و شب می ترسیم
شعر در مورد ارث
ز چشم مست تو مومی شدم به دستانت
برای ارث پدر هم رسید میگیرم
شعر در مورد ارث و میراث
چشم بندی که ز افکار کهن بافته اند
چشم بندی که به تو ارث رسیده است فقط
شعر در مورد ارث پدر
ز ارث بجای مانده ات مستم و فاش می کنم
کنج خرابه آمدم از کرمت ابوالبشر
شعری در مورد ارث
جهنم
ارث بابام بود
که« به جهنم »
حرف آخرمن شد.
شعر درباره ارث
ارثِ سگ ها می رسد بر خویش او!!!
گرچه آتش برگرفته ریش او،
شعری درباره ارث
تا انتها بی ابتدا آقای مایید
بی ارثِ زیبای دعاهایت فقیریم
شعر درباره ارث و میراث
منم نوزاد سرگردان انسانها
به زودی ارث خواهم برد
درد و رنج و نکبت را
چه فرقی می کند امروز یا فردا.
شعر ارث پدر
ملامت و غم از آدم به ارث رسید مرا
غمی که از(به)واز(روزها)ورم می زد
شعر ارث پدر از وحشی بافقی
بیا این چند قطعه استخوانی،
که ارثَ ات می شوَد از مردگانی،
شعر ارث پدری
ببندوی گفت ارث دلم نشکند
چو چوبینه امروز چوگان زند
شعر درمورد ارث پدر
رمز آشنای معنی هر خیره سر نباشد
طبع سلیم فضل است ارث پدر نباشد
شعر ارثر رامبو
علم و دانش، جمله ارث انبیاست
انبیا را علم، از نزد خداست
شعر ارث
گنه به ارث رسیده است از پدر ما را
خطا ز صبح ازل رزق آدمیزادست
شعر ارثیه های عاطفی
آفاق حارسا ملکا ملک وارثا
ای هم به ارث و هم به حسب شاه و شه نشان
شعر رثاء
عرفی نه ارث و کسب و نه زرق و نه حرص و آز
را هم بشعر خیره سرتیره چهر داد
شعر تقسیم ارث
هرگز نگو شک میکنم
چون در خیالم مرده ای
از نطفه های بی زبان
ارث خیانت برده ای
شعر ارث بابا
بانو اسیر ظلمی و تردید کوفیان
این ارث سالهاست به انسان رسیده است
شعر ارثیه
اصرار داشت او که پسرخاله ام شود
چایی نخورده ارث خور خاله ام شود
شعر ارثیه های عاطفی شکیلا
من هم ز گرد و خاک حرم ارث میبرم
من گوشه ای ز خاطره ی آشنایی ام
متن شعر ارثیه های عاطفی
تمام ارث من این دفتر است و خودکارم
که نقد های نو و ارگانیک خواهی کرد
شعر در مورد ارث
گفته به من که داری غیر از قیافۀ توپ
ارثیۀ کلان که تازه به تو رسیده
شعر در مورد ارث و میراث
من صبر عظیمم را از تو به ارث بردم
از تو که با نگاهت ، معنای زیبای عطوفت را به من آموختی …
شعر در مورد ارث پدر
نه از مویه های به ارث رسیده ی پدرم
نه از موهای قهر ، با خورشیدِ مادرم
شعری در مورد ارث
رستم بنز سوار می شود
زال موهایش را رنگ می کند
سهراب ارث پدر از مادر می خواهد
شعر درباره ارث
همیشه از تو بوده ام
هم از تبار خاکیان
لگد یگانه ارث ما
وپشت پشتمان چو کوه
شعری درباره ارث
ارث اساطیری لیلای تو
صورت هر ذره ی من صورتی ست
شعر درباره ارث و میراث
خدایی رو پرستیدم,که قهرش قد دنیا بود
مث اسم و نژادورنگ,خدا هم ارث بابا بود!
شعر ارث پدر
آنها که بریشان ما را همه هموار
میراث نیائیم که میراث نیااند
شعر ارث پدر از وحشی بافقی
ورچه ادب دارد و دانش پدر
حاصل میراث به فرزندنی
شعر ارث پدری
رد میراث سخت تر بودی
وارثان را ز مرگ خویشاوند
شعر در مورد ارث
بیشتر بخوانید :
گلچین زیباترین شعر در مورد راه
گلچین زیباترین شعر در مورد بهار
گلچین زیباترین شعر در مورد یادگاری
گلچین زیباترین شعر در مورد یمن
گلچین زیباترین شعر در مورد همدلی
- ۹۷/۰۷/۰۹